| عنوان کتاب | رشد مبتنی بر محصول |
|---|---|
| زیر عنوان | چگونه محصولی بسازیم که خودش بفروشد |
| نویسنده | وس بوش |
| سال چاپ | ۲۰۱۹ |
| دسته بندی | رشد |
این کتاب یکی از فوق العاده ترین کتاب هایی بوده که خوندم و برای ۲ تا موقعیت خاص برای من شبیه به نقشه گنج عمل کرده. وقتی توی تاریکی گیر کردی و نمی دونی کدوم سمت باید بری، چنین کتاب هایی خیلی به کار میاد.
۱. زمانی که به عنوان مدیر محصول، یه محصولی رو از صفر زده بودم و نقش من برای اون محصول شبیه mini-CEO بود. این کتاب خیلی دقیق داشت مثل GPS عمل میکرد و بهم نشون میداد که الان در کدوم بخش از چرخه تولید محصولم هستم و چقدر دیگه مونده که به مرحله بعدی برسم. اینطوری دقیقا میدونستم توی هر مرحله باید بودجه کمی که داشتم رو کجا خرج کنم. خرج زیرساخت کنم یا خرج مارکتینک یا هر چیز دیگه.
۲. دومین جایی که خیلی بمن کمک می کرد زمانی بود که لید محصول بودم و نیاز داشتم با توجه به نیاز شرکت، موقعیت شرکت، وضعیت محصول و تیم های محصولی، ساختار و فرایند های محصولی رو بچینم. اینجا خیلی دقیق کتاب یادم داده بود که با نگاه توسعه محصول، دو نوع ساختار شرکتی داریم، مدل sales-led و مدل product-led که هر کدوم شرایط خودشون رو دارن. البته که این کتاب تمرکزش روی حالت product-led هست چون نمونه های موفق شرکت های تکنولوژی محور دارن از این مدل استفاده میکنن. اصلا با پیاده سازی این مدل میشه که یه تیم کوچیک مثلا ۷۰ نفره میتونه استارتاپ میلیون دلاری رو خلق کنه. اما پیاده سازی این مدل کار راحتی نیست مخصوصا برای افرادی که بیزینسی هستن، چون با بیشتر مفاهیمی که توی ذهنشون هست تناقض داره
یه مصاحبه سال ۲۰۱۸ از Jack Ma فاندر علی بابا دیدم که یه جمله خیلی خیلی جالب میگفت:
«من همیشه افرادی را پیدا میکنم که از من باهوشترند. پس وظیفه من این است که مطمئن شوم افراد باهوش میتوانند با هم کار کنند. افراد احمق میتوانند به راحتی با هم کار کنند، افراد باهوش نمیتوانند.»
به نظرم مدل ساختاری product-led خیلی بر اساس این ایده (صحبت جک ما) شکل گرفته چون توی این مدل داره از هوش جمعی که از هوش فقط یک بیزینسی بیشتر هست استفاده میکنه. در مقابل sales-led یک مدیر بیزینس میگه چی نیاز داره و بقیه تیم فقط مجری هستن.
این کتاب به نظرم برای سینیور ها مفیدتر هست، یعنی تسلط و تجربه خوبی در توسعه و کشف محصول دارن و الان نیاز هست که به فکر رشد در مراحل مختلف محصول باشن.
به فیچری گفته می شود که مدیر محصول یا سایر ذینفعان بهطور خاص و شخصی به آن علاقه دارند یا روی آن سرمایهگذاری میکنند، اما ممکن است لزوماً با نیازها یا خواستههای بازار هدف یا استراتژی کلی محصول همسو نباشد.
من از سال ۹۳ به عنوان مدیر محصول در حال تولید محصولات مختلف هستم و در این مدت مسیر یادگیری متفاوتی رو طی کردم. پت فیچر، بلاگ شخصی منه برای اینکه بتونم فایل، کتاب، ویدیو، پادکست و هر نوع محتوای مرتبط با مدیریت محصول رو نگه داری کنم و با دیگران به اشتراک بذارم.
